DigiLib

راهنمای حل جدول ، شعر ، معرفی کتاب

DigiLib

راهنمای حل جدول ، شعر ، معرفی کتاب

عمر زاهد همه طى شد " به تمناى بهشت "


عمر زاهد همه طى شد

" به تمناى بهشت "


او ندانست که در

" ترک تمناست"

 بهشت 


این چه حرفیست که در

"عالم بالاست بهشت"


هر کجا وقت خوش افتاد

همانجاست بهشت....


دوزخ از تیرگی بخت درون من و توست

دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت

مکن منع تماشایی ز دیدن


مکن منع تماشایی ز دیدن

که این گل کم نمی‌گردد به چیدن


چو ابروی بتان محراب خود کن

کمانی را که نتوانی کشیدن


مرا از خرمن افلاک، چون چشم

پر کاهی است حاصل از پریدن


نگردد قطع راه عشق، بی‌شوق

به پای خفته نتوان ره بریدن


به از جوش سخای چشمه سارست

جواب تلخ از دریا شنیدن


مزن زنهار لاف حق شناسی

چو نتوانی به کنه خود رسیدن


پس از چندین کشاکش، دام خود را

تهی می‌باید از دریا کشیدن


کم از کشور گشایی نیست صائب

گریبانی به دست خود دریدن