DigiLib

راهنمای حل جدول ، شعر ، معرفی کتاب

DigiLib

راهنمای حل جدول ، شعر ، معرفی کتاب

اخترانی که به شب در نظر ما آیند


اخترانی که به شب در نظر ما آیند

پیش خورشید محالست که پیدا آیند


همچنین پیش وجودت همه خوبان عدمند

گر چه در چشم خلایق همه زیبا آیند

من چه در پای تو ریزم که خورای تو بود


من چه در پای تو ریزم که خورای تو بود

سر نه چیزیست که شایسته پای تو بود


خرم آن روی که در روی تو باشد همه عمر

وین نباشد مگر آن وقت که رای تو بود


ذره‌ای در همه اجزای من مسکین نیست

که نه آن ذره معلق به هوای تو بود


تا تو را جای شد ای سرو روان در دل من

هیچ کس می‌نپسندم که به جای تو بود


به وفای تو که گر خشت زنند از گل من

همچنان در دل من مهر و وفای تو بود


غایت آنست که ما در سر کار تو رویم

مرگ ما باک نباشد چو بقای تو بود


من پروانه صفت پیش تو ای شمع چگل

گر بسوزم گنه من نه خطای تو بود


عجبست آن که تو را دید و حدیث تو شنید

که همه عمر نه مشتاق لقای تو بود


خوش بود ناله دلسوختگان از سر درد

خاصه دردی که به امید دوای تو بود


ملک دنیا همه با همت سعدی هیچست

پادشاهیش همین بس که گدای تو بود



گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست

گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست

در و دیوار گواهی بدهد کاری هست


هر که عیبم کند از عشق و ملامت گوید

تا ندیدست تو را بر منش انکاری هست

من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی

من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی

یا چه کردم که نگه باز به من می نکنی؟


دل وجانم به تو مشغول و نگه بر چپ و راست

تا حریفان ندانند که تو منظور منی


دیگران چون بروند از نظر از دل بروند

تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی


تو بدین نعت و صفت گر بخرامی در باغ

باغبان بیند و گوید که تو سرو چمنی

تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی

تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی

تا شب نرود صبح پدیدار نباشد


آهنگ دراز شب رنجوری  مشتاق

با آن نتوان گفت که بیدار نباشد

به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست

به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست


عاشقم بر همه عالم  که همه عالم ازوست

ای بلبل خوش سخن چه شیرین نفسی

ای بلبل خوش سخن چه شیرین نفسی

سرمست هوی و پای‌ بند هوسی


ترسم که به یاران عزیزت نرسی

کز دست و زبان خویشتن در قفسی